اگر بخواهیم از ایده و ایدهپردازی صحبت کنیم، شاید بد نباشد به کارتن ایکیوسان اشاره کنیم؛ نمایشی که مفهوم ایده را به خوبی در ذهن مخاطب به تصویر میکشد. ایکیوسان نمادی از شخصیت من و شمای نوعیست که میتواند با کمی تفکر موانع را پشت سر بگذارد. همه ما در زندگی پرچالش امروز نیازمند خلق ایدههای خوب هستیم تا بتوانیم موانع و بحرانها را کنار بزنیم و تحولی شگرف را در زندگی خود ایجاد کنیم. اما خلق ایده راهگشا به همین سادگی هم نیست، از خلق ایده تا به اجرا درآوردن آن را باید یک فرآیند مهارتمحور دانست که هر گام آن نیازمند مهارت و توانمندی از جانب افراد است. در این مقاله همراه ما باشید تا ضمن آشنایی بیشتر با مفهوم ایده و ایدهپردازی، بتوانید اصول درست ایدهپردازی را در زندگی خود مورد استفاده قرار دهید.
مفهوم ایده چیست؟
ایدهها راهحلهای ذهنی ما در برخورد با چالشها و بحرانهای زندگی هستند. ایدهها دنیای وسیعی دارند و نمیتوان مرز مشخصی را برای آنها تعیین کرد. ما میتوانیم ایده را در ذهن کتابفروشی مشاهده کنیم که به خاطر درآمد کم مجبور است هر روز از مترو جهت رفتن به سر کار استفاده کند یا حتی داروسازی که با کشف داروی جدیدش جان هزاران نفر را از بلای خاموش مرگ نجات داده است. بنابراین تفاوتی ندارد که ایدهها کوچک هستند یا بزرگ، ساده هستند یا پیچیده، همین که مشکلی را از جلوی پای ما بردارند و منجر به کاهش بار ذهنیمان شوند میتوانیم نامشان را ایده بگذاریم.
ایدهپردازی چیست؟
ایدهپردازی شکلی خلاقانه از تفکرات راهحل محور ماست که منجر به ایجاد تحول و پیشرفت در زندگی فعلی ما میشود. نکته بسیار مهم در ایدهپردازی داشتن ذهنی غنی و توانمند است که بتواند با نگاه تیزبین خود به شرایط محیطی، محدودیتها را تبدیل به فرصت کند.
چطور ایدهپردازی کنیم؟
همانطور که گفته شد ایدهپردازی میانبرترین راه برای گذر از موانع و مشکلات است. ایدهپردازی شامل 4 گام اساسی است که عبارتند از:
- ابداع ایده: برای هر مشکلی ممکن است چندین ایده در ذهن ما شکل بگیرد.
- انتخاب ایده: لازم است ما متناسب با شرایط خود بهترین ایده را از میان ایدههای به ذهن رسیدهمان انتخاب کنیم.
- برنامهریزی برای ایده: به میزانی که ابداع ایده اهمیت دارد، گام سوم یعنی فراهم کردن شرایطی برای اجرای بهتر ایدهها نیز مهم است.
- اجرای ایده: در نهایت تلاش میکنیم ایده را متناسب با شرایطی که داریم از شکل خام آن درآورده و حالتی کاملا عملی و واقعی به آن ببخشیم.
از آنجایی که خلق ایده در ایدهپردازی اولین و سختترین گام است ما در ادامه به مجموعه تکنیکها و اصولی اشاره میکنیم که میتوانند در کاهش دشواری این گام بسیار تاثیرگذار باشند.
به منابع تجربیات خود توجه کافی داشته باشید
بخش بسیار مهم و تاثیرگذار در ایدهپردازی تجربیات شخصی افراد است. قسمت مهمی از این تجربیات را روابط شخصی ما شکل میدهد و بخش دیگر آن را کتابها و فیلمهایی که اوقات فراغت ما را پر میکنند. به میزانی که منابع تجربیات ما غنی و مفید باشند ایدهپردازیهای ما کارآمدتر خواهد بود.
در مورد ایدههای ذهنی خود با دیگران صحبت کنید
حرف زدن راجع به ایدهها، نوشتن در مورد آنها و به طور کلی به اشتراک گذاشتن ایدهها در قالبهای متفاوت، به ما کمک میکند تا ضمن داشتن نگاهی عمیق به ایدهها، راه را برای جذب بیشتر ایده در ذهن خود باز نگاه داریم.
ایدهها را ثبت کنید
ایدهها بیدعوت میآیند و ما تقریبا در تاریخ و زمان ورود ایدهها به ذهن هیچ نقشی نداریم. نقش بسیار مهم شما در ثبت و ضبط ایدهها نمایان میشود. از آنجایی که اگر به ایدهها بها ندهیم از همان راهی که آمدهاند میروند، لازم است همیشه از سادهترین سیستمها جهت ثبت ایدههای ذهنی خود استفاده کنیم. این سیستم ثبت ایده میتواند یک دفترچه یادداشت یا یک ضبط صوت و یا حتی گوشی موبایل ما باشد.
از نقش کلیدی سوال پرسیدن غافل نباشید
سوالات قدرتمندترین ابزار برای ایدهپردازی هستند. هر زمان که موقعیت بحرانی قرار گرفتید و احساس کردید ذهنتان خالی از هر ایده تازه و جذابیست از تکنیک سوال کردن که به تکنیک 5W+H معروف است، برای خلق ایدههای تازه بهره ببرید. این تکنیک شامل 6 سوال اساسی است که به شما کمک میکند ذهنتان را برای خلق ایده تقویت کنید. این 6 سوال عبارتند از:
- چه کسی
- کجا
- چه چیزی
- چرا
- چگونه
- چه زمانی
خوب گوش کنید
گاهی بهترین ایدهها در میان انبوهی از واژگان جاری شده بر زبان مخاطبمان پنهان شده است؛ کافیست خوب به حرفهای دیگران گوش کنیم تا از این مفاهیم و واژهها الهام بگیریم.
آیا ایده و خلاقیت با هم در ارتباطند؟
سرچشمه خلق ایده را باید خلاقیت دانست. اما برخلاف چیزی که در کتابها خواندهایم، خلاقیت صفتی موروثی نیست که اگر نداشتیم، بیخیال آن شویم. ما میتوانیم با توانمندسازی ذهن خود و با کسب تجربیات غنی، خلاقیت را در وجودمان بارور سازیم.
استیو جابز معتقد است که خلاقیت یعنی هنر اتصال کردن چیزهایی که از محیط دریافت میکنیم. بنابراین شرط اول برای خلاق بودن را باید داشتن نگاه تیزبین و دقیقی دانست که میتواند مفاهیم دریافت شده از محیط را به شکل پازل در کنار هم قرار دهد و ایدهای ناب و تازه را از دل آن استخراج سازد.
ویژگیهای یک ایده خوب چیست؟
ایدهها نیروی هدایتکننده تمام فعالیتهای یک شرکت یا برند هستند. تنها چیزی که موفقیت یک شرکت یا کسبوکار را رقم میزند و منجر به تمایز آن با دیگر کسبوکارها میشود، ایده پنهان شده در پشت یک کسبوکار است. اینجاست که داشتن ایدههای خوب و متمایزکننده اهمیت بیشتری پیدا میکند. در ادامه همراه ما باشید تا ویژگیهای خوب یک ایده را با هم مرور کنیم.
حفظ سادگی
اولین عامل جذابیت یک ایده ساده بودن آن است. ایدهها باید برای مخاطب ما با زبانی ساده و بدون ابهام بیان شود. بسیاری از افراد گمان میکنند راز خلاقیت ایدهها در پیچیده بودن آنهاست. اما پیچیدگی ایدهها فقط منجر به گیج شدن بیشتر مخاطب میشود.
توانایی ایجاد تغییر
شاید مهمترین ویژگی یک ایده خوب تغییر باورها و رفتارهای موجود در یک کسبوکار است که تاثیر این تغییر رفتار را میتوان در خروجی عملکرد یک برند کاملا مشاهده کرد. بنابراین اگر ایدهها هیچ تغییری در وضعیت ظاهری یک محیط ایجاد نمیکنند، نمیتوان امیدی به بهبود شرایط از طریق اجرایی کردن ایدهها داشت.
قابلیت جذب مخاطب
اورجینال بودن صفتی مشترک بین ما انسانهاست که از آن میتوانیم به نفع خلق ایدههای جذاب و گیرا بهره ببریم. اگر در زندگی روزانه خود کمی تمرکز کنیم، متوجه میشویم که این محرکهای جدید و ناآشنا هستند که توجه ما را به خود جلب میکنند نه محرکهای تکراری و روتین. بنابراین بهترین ایدهها آنهایی هستند که توجه و دقت مخاطب را نشانه گرفته و با منحصربهفرد بودن خود در ذهن و قلب مخاطب جای میگیرند.
نوآوری
مفهوم نوآوری را میتوان در میزان فروش و تولید محصول یک برند یا کسبوکار کاملا احساس کرد. به میزانی که تولید و فروش یک برند نسبت به قبل افزایش پیدا کند، میتوان از ویژگی نوآوری بودن یک ایده اطمینان خاطر پیدا کرد.
منحصربهفرد بودن
تا زمانی که ایدههای شما حرفی جدید برای گفتن نداشته باشد، میتوان آن را کپی از ایدههای یک کسبوکار دیگر دانست که فرصت رقابت و پیشرفت کردن را از شما میگیرد. ایدهها با منحصربهفرد بودن خود نقشی تاثیرگذار در تغییر جایگاه یک برند دارند.
حل مسئله
همانطور که گفته شد نیاز به حل یک مشکل اولین عامل خلق ایدههاست. بنابراین ایدهها باید این قابلیت را داشته باشند که برای مسائل و مشکلات موجود در یک کسبوکار یا برند راهحلهایی خلاقانه را به شکل کاملا حرفهای در کمترین زمان ممکن و با بیشترین کیفیت ارائه دهند.
سوددهی
ایدهها در کنار حل مشکل باید از قابلیت تولید سود و سرمایه برای یک کسبوکار برخوردار باشند. بنابراین سوددهی حاصل از یک ایده آخرین و مهمترین ویژگی یک ایده خوب است.
منظور از ایده در کسبوکار و کارآفرینی به چه معناست؟
منظور از کارآفرینی یعنی خلق ارزشهای جدید در فضای یک کسبوکار است. کارآفرینی از نظر استیونسن پیگیری فرصتهاییست که فراتر از منابع در دسترس وجود دارند. اگر این تعریف از استیونسن در باب کارآفرینی بپذیریم باید اقرار کنیم که ایدهپردازی نقش کلیدی در کارآفرینی خواهید داشت.
اما برای نشان دادن بهتر ارتباط بین کارآفرینی و ایدهپردازی بهتر است به نظریه شومپیتر اشاره کنیم. شومپیتر کارآفرینی را بهرهبرداری از فرصتها میداند و از کارآفرین به عنوان کسی که موفق شده یک سازمان را زنده کند، یاد میکند. برای شومپیتر کارآفرینی با نوآوری معنا پیدا میکند و دقیقا در همین ارتباط تنگاتنگ بین کارآفرینی و نوآوریست که میتوانیم اهمیت ایدهپردازی را بیشتر درک کنیم.
نوآوری در کارآفرینی از نظر شومپیتر یعنی:
- ارائه یک کالای جدید
- استفاده از شیوههای جدید جهت تولید محصولات قدیمی
- فراهم کردن بازاری جدید برای یک محصول قدیمی
- کشف یک منبع جدید جهت بهرهبرداری برای تامین مواد اولیه
- ایجاد تحول در ساختارهای قدیمی برای یک صنعت
طبق موارد بالا کلید نوآوری در کارآفرینی را باید ایدهپردازی دانست. تصور کنید اگر ایدهای جدید در ذهن خود نداشته باشید چگونه میتوانید کالایی جدید را عرضه کنید، یا بازاری نو را برای محصولات قدیمی خود بسازید و یا اصلا چگونه و با تکیه بر چه ابزاری ساختارشکنی کنید و تحولی شگرف در دنیای کاری خود ایجاد کنید.
جمعبندی
ایده و ایدهپردازی مفاهیمی قدیمی هستند که حضورشان در دنیای کسبوکار امروز الزامیست. شاید قدیمترها زمانی که تنها یک کفش فروشی یا فقط یک سوپری در محله بود ما به ایده و ایدهپردازی مثل امروز نیاز نداشتیم. اما در دنیای امروز اگر قرار باشد حرفی برای گفتن داشته باشیم و صدایمان را به گوش مخاطبان بیشتری برسانیم، لازم است که کسبوکار خود را به سلاح ایدهپردازی مجهز کنیم تا رشد و تعالی جایگاه به کسبوکارمان وارد شود.
سوالات متداول
چرا ایده و ایدهپردازی برای یک کسبوکار مهم است؟
ایدهها این قابلیت را دارند که وضعیت کسبوکار ما را از چیزی که هست به چیزی که میخواهیم باشد، برسانند. بنابراین تنها راه میانبر برای ایجاد تحول در فضای کاری تنها متوسل شدن به ایدهپردازیست.
از جمله مهارتهای لازم برای کارآفرینان چیست؟
- مهارت برنامهریزی
- مهارت ریسک کردن
- مهارت مدیریت بحران
- مهارت مذاکره
- مهارت مدیریت استرس
آیا هر ایدهای در کسبوکار باید نوآورانه هم باشد؟
اگرچه که یکی از ویژگیها مهم ایدهها حفظ جنبه نوآورانه بودن آن است اما ایدهها میتوانند برای یک کسبوکار ثروتساز و ارزشآفرین باشند اما خلاقانه و نوآورانه نباشند. بنابراین ایدهها میتوانند برای یک برند کارآمد باشند بدون اینکه حالت خلاقانه یا نوآورانه خود را حفظ کرده باشند.
آیا برای پیشرفت در کسبوکار باید منتظر خلق ایدههای عالی و بدون نقس بود؟
واقعیت ماجرا این است که هر کسبوکاری که طعم شیرین پیشرفت را چشیده است، ابتدا از یک ایده خام کارش را شروع کرده است. بنابراین منتظر ماندن برای خلق یک ایده عالی تنها وقت تلف کردن است. در هر ایدهای حتی شکل خام و ناقص آن فرصتهایی برای پیشرفت و موفقیت وجود دارد و تفاوت برندهای موفق و شکستخورده دقیقا همین جا مشخص میشود. برندهای موفق فرصتهای موجود در یک ایده خام را میبینند. چیزی که از دید برندهای ناموفق پنهان باقی میماند.